نگرش انتقادی به آموزههای فدا و گناه اصلی
در قرون وسطا کلیسا در اوج اقتدار قرارداشت و با کسانی که عقاید رسمی کلیسا را مورد تردید قرار میدادند به شدت برخورد میکرد؛ با این حال در این دوره نیز شاهد اعتراضات پیتر آبلار هستیم. وی دلیل به صلیب کشیده شدن مسیح را تنها نوعی ایده اخلاقی میدانست که میتواند سرمشق انسانها باشد. با ظهور عصر روشنگری[1]، آموزه کفاره مورد انتقاد قرار گرفت و مفاهیمی چون قربانیای که به نوعی بر خدا تأثیر میگذارد و یا این اندیشه که مسیح مرد تا تاوان گناه ما را بپردازد و رضایت خدا را جلب کند کاملاً مردود شمرده شد. در ادامه برخی از انتقاداتی که به این آموزهها وارد شدهاست را مرور میکنیم:
1. دوزخ اجباری و عدالت خدا